گفت: برو تو فضای مجازی و سایت های ضدانقلاب، ببین چه خبره! و چه سر و صدایی راه انداخته اند؟! گفتم: چرا؟ چه خبره؟! گفت: پشت سر هم به یکدیگر هشدار می دهند که مبادا روز قدس در خیابان ها آفتابی شوند که لت وپار خواهند شد. گفتم: خب! راست میگن، فکرش رو بکن، مردم با خشمی که از جنایات اسرائیل دارند وقتی نوچه های اسرائیل را ببینند چه حالی از آنها خواهند گرفت. گفت: اتفاقاً یکی از همین سایت های حامی فتنه نوشته که مردم با دیدن ما به یاد عاشورای پارسال و نفی امام زمان و... می افتند و محض رضای خدا هم که شده، حسابی کتکمان می زنند. گفتم: ولی اینها که آنهمه رجز می خواندند و می گفتند تا پای جان ایستاده ایم؟! گفت: چه عرض کنم؟! گفتم: خرگوشه توی جنگل راه می رفت و عربده می کشید که پلنگ تیکه تیکه می کنم! شکم شیر پاره می کنم! و... در همین حال شیری با غرش پیداش شد، خرگوش حیوونکی که حسابی خودشو باخته بود به لکنت زبون افتاد و گفت؛ البته همه می دونن که من بعضی وقت ها غلط زیادی هم می کنم
نوشته شده توسط مجید در دوشنبه 89/6/8 و ساعت 1:35 صبح | نظرات دیگران()